بهانه زندگی

ژینا گل من ، گل خوشگل من . . .

1391/3/16 10:15
نویسنده : نفیسه
1,276 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر عزیزم

بلاخره کم کم داره اسم دخمل گلم معلوم میشه . . .

قبل از اینکه باردار بشم یه بار که رفتیم قم حرم حضرت معصومه به خانوم گفتم دختر دار بشم اسمشو معصومه می ذارم چون خیلی دوستتون دارم . . . وقتی هم فهمیدم باردارم و دکتر تاریخ زایمان را همون روز اول برام زد دیدم شب میلاد خود خانومه ولی از قرار این روزگار که هر کار بخوای بکنی صدتا پیدا میشه که ساز مخالف باهات بزنه برای منم همین طور شد . . .

هیچ کس با این اسم که من انتخاب کردم موافق نیست بخصوص آقای شوشو . . . دلیل جالبش هم اینه که این جور نذر و نیتا بدون اجازه ی پدر بچه قبول نیست و من هم باید رضایت داشته باشم !!!

حالا بیا و راضیش کن . . .

علی نظرش اینه که روحیه دختر خیلی حساسه و وقتی بره مدرسه دوست داره اسمش به بقیه اسما بخوره و جدید باشه برای همین تو روحیه اش اثر می گذاره منم از اونجایی که تصمیم گرفتم حداقل سرچیزای الکی نجنگم گذاشتم به عهده ی خودش . . .

هر کسی یه اسمی را پیشنهاد داده :

بابام : باران ، مامانم : هر دفعه یه اسمی (ههههههه) ، داداشم : یاسمین ، مامان شوشو!!! : ملیکا

شوشو هم که یه بار خواب دیده بود الناز و بهار هم که خوب دوست داشت ولی راضی نشد و مرتب هر روز تو سایت ثبت احوال بود تا بالاخره اسمای دیگه هم انتخاب شد :

پرنیا ، تناز ، ساینا ، رژینا ، ژینا

از بین این اسما مامان و احمد و بابا ژینا را بیشتر پسندیدند چون معنی خیلی قشنگی هم داره یعنی زندگی بخش . . .

برای همین فعلاً دخمل گل ما اسمش شده ژینا جون هر چند باباش ژیناچی صداش می کنه

اسمت هر چی باشه دختر گلم تو برای من تکی عزیزم . . .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)