خواب بابایی
دیشب بابایی خواب دیده بود که دوقلو یکی دختر و یکی پسر پیدا کردیم . پسرمون بیشتر حرف می زده تا دخملمون . بعدش هم پسلمون اومده دخملمونو بوس کنه که یهو گازش گرفته .
بابایی خیلی ذوق کرده بود اما من بیشتر و همش ازش می پرسیدم چه شکلی بودند، اسمشون چی بود .
وقتی فکر یه بچه را می کنم احساس دوست داشتنشو میتونم بفهمم ولی وجود دو تا بچه را نمیتونم درک کنم و نمی دونم چه طوری دوستشون دارم . البته هر چی که باشه از خدا می خوام که کمکمون کنه . فقط همین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی